شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

2 ماهگی و پروژه واکسن

1392/6/24 19:09
نویسنده : زهرا
302 بازدید
اشتراک گذاری

شایانم امید زندگیم الان ٤ روزه که وارد سومین ماه زندگیت شدی...

روز ٢٠ شهریور من و بابایی بردیمت بهداشت.قد و وزنت و گرفتن که خدا رو شکر گفتن رشدت خوب بوده.بعد هم نوبت به واکسن رسید.بابایی که طاقت نیاورد و رفت بیرون اتاق و من موندم پیشت.تا سوزن و وارد بدنت کرد جیغت رفت هوا!!!وقتی اومدیم خونه استامینوفنی که قبل از رفتن بهت داده بودم اثر کرد و شما خوابیدی.تا شب گیج بودی و بیشتر خواب.فرداش بیغرار بودی.پات یکم ورم کرده بود ولی خدا رو شکر تب نکردی.الانم که دیگه خدا رو شکر رو به راهی و دوباره مثله قبل دلبری میکنی 

این روزا دیگه کاملا هوشیاری و وقتی بیداری دوست داری همش باهات صحبت کنیم.منم دریغ نمیکنم.حتی موقعی که مشغوله کار کردنم باهات بلند صحبت میکنم.تو هم با چشمایه گرد و نازت رفت و امدم و دنبال میکنی.لازم به ذکر است شما خوش خنده هم هستی ماشالله...

جدیدا وقتی رو سینه میخوابونیمت تلاش میکنی برگردی که البته ناموفقی و رو یکی از دستات گیر میکنی و فقط ٢ بار تونستی برگردی که البته ما یه جورایی کمکت کردیمنیشخند

اینم از عکسای جدید شما...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ازاده
24 شهریور 92 23:26
آخی خاله جون آمپولت زدن-میکشمشون-ولی خوب خاله بخاطر خودت اینکارو میکنن که همیشه سالم باشی-ماشالا پسرمون بزرگ شده
ترکان
25 شهریور 92 18:14
2ماهگیت مبارک
آرزو
26 شهریور 92 11:39
سلام مبارکه دو ماهگیه شایان جون...مامانش زود به زود آپ کن ....پسری هم ببوسسسس
مامان فتانه
27 شهریور 92 10:58
ای جانم چه ناز نگاه کرده تو عکس اولیه....خداروشکر که برای واکسن زیاد مشکل نداشت
مامان بردیا شیطون
27 شهریور 92 15:24
ای جووووووووووووووووونم عزیزم 2ماهگیت مبارک ماشالا چه بزرگ شدی قربونت برم