شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

این روزهای شایان!

1392/8/6 18:16
نویسنده : زهرا
355 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امید زندگیم...

خدا رو شکر شما داری روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشی.

هفته ای که گذشت خانواده بابایی یعنی بابا جونت و مادر جون و عمه ها رفتن مسافرت مشهد.ما هم واسه اینکه خونه اونها خالی نباشه خونه خودمونو خالی کردیم و رفتیم این چند روز اونجا موندیم!!!درسته که برامون سخت گذشت چون به هر حال خونه خودمون نبود و عادت نداشتیم و جای خیلی از وسایل و نمیدونستم ولی این رفتن خالی از لطف نبود.چون خونه مادر جونت اینا ویلاییه و ما تونستیم توی حیاط با صفاش یکم خوش بگذرونیم.صبح ها بعد از اینکه از خواب بیدار میشدی من و شما میرفتیم تو حیاط و از هوای عالی اول صبح لذت میبردیم.

تو هم که زیاد افتاب ندیده بودی بیشتر اخم میکردی.انگار به زور چشماتو باز نگه میداشتی.اینم چند تا عکس از شما تو خونه مادر جون...

 

اینجا هر چقدر صدات کردم هر چی بالا پایین پریدم تا یه نگاه به دوربین بندازی اصلا محل نذاشتی!مات گلهای روی بالشت شده بودی...

 

اینم سوغاتی شما که عمه ها برات اوردن.دستشون درد نکنه...

 

این روزها ٩٠ درصد وقتی که بیداری دستت تو دهنته.این که میگم فکر نکنی مثلا یکی از انگشتاتو میکنی تو دهنت نهههههه.عمق فاجعه بالاست.٢ تا دستت با همتعجببله!تازه از دو طرف هم دهنت و میکشی.اخه نمیگی دهنت گشاد میشه.اینم مدرک...

 

خلاصه اب دهنت راه میفته تمام دور دهنت و دستات و خیییییییس میکنی.دردسرت ندم بد وضعیتی درست میشه.منم کارم شده مرتب دستمال به دست دهن و دستهاتو تمیز کنم.

برای اینکه دستت و نکنی دهنت پستونک میذارم دهنت که شما هم خیلی شیک و قشنگ اونو طی یک حرکت میندازی بیرون وبه کار خودت ادامه میدی.

 

تو این عکسم که همه چیز مشخصه و نیازی به توضیح نداره!

 

 چند شب پیش مراسم عقدمینا بود.شما خیلی پسر خوبی بودی.همش بغل بابات بودی و اینور و اونور و نگاه میکردی.انشالله یه روز مراسم عقد خودتو برگزار کنیم مامانی...

الانم خوابت میاد برم بخوابونمت عزیزم.دوستت دارم شیرینی زندگیمون...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان عاطفه
6 آبان 92 23:39
وااااای عاشقشم چه عکسای نازی خصوصا اون عکسی که بجای پستونک انگشتشو میخوره. امیررضا هم دستاشو میخوره فک کنم دستاشون خیلی خومزست
مهین
7 آبان 92 2:06
عزیزم چقد عکساش نازن ماشا... خیلی ناناز شده.
مامان عاطفه
7 آبان 92 12:50
سلام.فک کنم ایراد از فونتش بود.درست کردم
ازاده مامان آرتین
7 آبان 92 13:41
عزیز دلم اون خنده هاته خاله جون-ماشالا بهت
مامان بردیا شیطون
7 آبان 92 16:52
ای جوووووووووووووووووووووووووووونم.... چه ناز شده..... قربونش برم ای جاااااان عاشق عکسشم که داره انگشتش رومیخوره جان
پریسا
7 آبان 92 18:28
خداحفظت کنه شیطون بلا " آمین "
مامان ایلیا(آرزو)
8 آبان 92 13:41
سلام زهرا جون ماشالا شایان جون چه قد نازه خیلی با نمکه خدا حفظش کنه مرسی که به وبلاگ ایلیا سر زدی خیلی خوشحال شدم اگه دوست داشته باشی تبادل لینک کنیم
razgol
8 آبان 92 18:15
ماشالله یه گوله نمکه همه کاراش با نمکه
فرزانه مامان علی اکبر
9 آبان 92 20:34
قربونش برم ماشاالله دیگه بزرگ شده چه خنده نازی روی لباشه؛ زهرا جون با گوشی نمیتونم پست بذارم در حال حاضر لپ تاپ دم دست ندارم اما در فکرش هستم خاله جون بزودی میایم آپ میشیم
مامان بردیا شیطون
10 آبان 92 9:31
سلام گل پسر..... مامانی هرچی پسرت رو نگاه کنیم سیر نمیشیم والا
خاله
10 آبان 92 15:21
سلام مامانی وب دختری آپ شده بدو بیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان عاطفه
10 آبان 92 18:47
سلام عزیزم.به نظر من ک جالبه. تو عکس معلومه 3تا کتابه برا کودک و یه راهنما برا مامانا. توش اشکال هندسی داره مثلا یکی از جلدای این کتب شناخت شکل و رنگه.نوزاد با اشکال هندسی و رنگ شاد که مورد علاقه نوراده آشنا میشه. یکی دیگه از جلدا آموزش پیدا و پنهانه. کودک میتونه بفهمه مثلا ااگه مادر تو اشپزخونست و دیده نمیشه به این معنا نیس که مادر وجود نداره...یا همین طور برا وسیله مورد علاقش. و بعدی درک دسته و گروهه،نوزاد تفاوت شکلو میفهمه و اگه بین مثلثها لوزیها رو ببینه حساسیت نشون میده .البته من هنو این جلد آخری رو باهاش کار نکردم
مامان آیهان کوچولو
11 آبان 92 22:03
سلام آیهانم همینجوری 2تا دستاشو میخورد بعد یکی دو هفته تبدیل میشه به انگشت خوردن.بعد اونم که هر چی دم دستش باشه میخوره. خیلی پسر نازی شده شایان جون.عکسی که پستونکشو از انگشتش آویزون کرده خیلی نازه.
مامان
12 آبان 92 8:37
سلام عزیزم . خوشمل خاله چه خوشگل دستتو میخوری .
مامان فتانه
12 آبان 92 10:07
ای جانم عزیزم...حتما دستاش خوشمزست دیگهسوغاتیات مبارک باشه
سحر
12 آبان 92 14:51
وای ی ی جووونم به گل پسری .. ماشالله خاله جوون چه نازی تو ما با افتخار لینکتون کردیم
razgol
14 آبان 92 12:11
سلام خاله من تو مسابقه شرکت کردم اینم ادرس عکسامه خوشحال میشم بهم رای بدی : http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110416164372397 http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110509575667101 http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110416482945452 http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110415363100813 http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110416493112143 http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2013110510040845086
مامان رهام
14 آبان 92 13:58
خاله چه ناز میخندی.......... هرچی بزرگتر میشی جیگرتر میشی ماشالاه بوس بوس
فرزانه مامان علی اکبر
14 آبان 92 16:32
خاله جون ما آپ شدیم