شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

احوالات ماه هشتم شایان!

1392/12/3 1:29
نویسنده : زهرا
753 بازدید
اشتراک گذاری

سلام همه کس مامان و بابا...

عزیزم یه عالمه حرف دارم باهات...البته یکمم شکایت دارم ازت...میگم حالاچشمک

این چند روزی که گذشت روزهای نسبتا سختی بود.اول از همه که دستت به بخاری خورد و سوخت.فردا شبش دیدم بی حالی و یکمم بدنت گرمه بهت استامینوفن دادم و خوابیدی.صبح که بابا میخواست بره سر کار ما رو هم برد خونه مامانبزرگ جون.چون شما شبش حالت خوب نبود و من فقط ٢ ساعت خوابیده بودم.چشمام باز نمیشد.خلاصه که رفتیم خونه مامانم تا کمک باشه تو نگهداری از شما گل پسر که حالت هم خوب نبود.

از اون روز شما یه ساز جدید زدی!!!قبلا گفته بودم بد شیر میخوری ولی از اون روز که تب کردی به مدت ١ هفته از مامان می می نخوردیناراحتمنو بگی داغون و ناراحت.واست میدوشیدم میریختم تو شیشه بهت میدادم.سخت بود ولی چاره ای نبود.چند روز بعدش دیگه شیشه هم نمیگرفتیمتفکروقتی شیشه میگذاشتم دهنت حتی اگه خواب بودی هم بلند میشدی و گریه میکردی!درمونده شده بودم.تا اینکه یه بار که بازم تلاشم برای شیر دادن به شما بی نتیجه موند دیگه گریه ام گرفت.اومدم و با دوستان نی نی سایتی مشورت کردم گفتن حتما واسه دندوناشه که اینطور شده چند روزی پا پیچش نشو.من از یه طرف نگران شیر نخوردن شما بودم.از طرفی هم شیرم داشت خشک میشد از بس نمیخوردی.خلاصه قبول کردم و در کمال ناباوری نتیجه داد!

بعد از چند روز خدارو شکر ٢ باره می می خوردی.البته هنوز هم موقع خواب میخوری ولی بازم خوبه چون معمولا ٢ساعت یه بار یه خواب کوتاه میری و منم همون موقع خوب شیرت میدم.

لثه هات که خیلی اذیت هستن ولی هنوز خبری از دندون نیست.

ماهرانه سینه خیز میری.البته اول مدل ٤ دست و پا میمونی و خودت رو جلو عقب میکنی و بعد خودت و می اندازی جلو و سینه خیز میری!وقتی که یه هدف داشته باشی هم که تند تند میری.هزااااار مشالله...

امروز ظهر شما خواب بودی منم پیشت دراز کشیده بودم با گوشیم کار میکردم.بیدار شدی و داشتی میومدی سمتم تا دیدی میخوام عکس بگیرم ازت خندیدی.من فدای خنده هات شمقلب

اینجا هم دیگه بهم رسیدی و سرت و گذاشتی رو بالشت منماچ

شدیدا مامانی شدی.وقتی داری بازی میکنی اگه از جلوت رد بشم گریه لوس لوسی میکنی یعنی بیا بغلم کن!!!

هزار مشالله خیلی حرف میزنی....ددددددددد......گگگگگگگگگ......بابابابابابا.....ماماماماما....همه اینارو با اون دهن بی دندونت خیییییلیییییییی ناز میگی ادم دوست داره درسته قورتت بدهخوشمزه

شاخ شاخ شاخ شاخ!!!!بازی جدید ما و شما.البته بابا جون باهات بازی کرد ما هم تو خونه ادامه دادیم یاد گرفتی.سرمون ومیاریم جلوت میگیم شایان شاخ شاخ شاخ!!!تو هم با خنده سرت و مدل ما میاری جلو و پیشونیت و میچسبونی به پیشونیه ما...

 

خلاصه جونم واست بگه که جیگری شدی بیا به دیدن....میگم مامانی نمیشه یواش یواش بزرگ بشی ما بیشتر ازاین دوران استفاده کنیم؟؟؟

بسه دیگهههههههههه!!!چقدر عکس میگیری مامانی!خسته شدم!

چشم گلم.تمام شد.بابایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

فاطمه
3 اسفند 92 2:03
شربت دیفین هیدرامین و با دست بکش روی لثه های برای بیقراری و تسکین درد خیلی خوبه عسیسم
مامان کوثری
3 اسفند 92 6:07
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین و کلاه عیدانه و بنر عید طراحی و چاپ کارت پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت temparti.ir http://tempari.blogfa.com تقویم های تم دار تنوع زیادی در وب هست حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
shayanjooni
3 اسفند 92 8:19
سلام خسته نباشید.وب جالبی دارید.راستی با تولد شایان جون به روز شدیم.خوشحال میشیم قدم رنجه کنید و تشریف بیارید.
مامان بردیا جون
3 اسفند 92 14:05
ای جانم عزیز خاله...... الان خوبی عسلم...... دیگه به بخاری دست نزنی ها..... ایشالا بدون درد دندونات دراد و اذیت نشی فدات شم که اینقدر نانازی...... مامانی بچلونش ها.....
زهرا
پاسخ
مامان بردیا جون
3 اسفند 92 14:07
گفت من مادرت هستم که بهشت در دستان من بود گفتم پس چرا الان زیر پای توست ؟ گفت آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم
مامان آیهان کوچولو
3 اسفند 92 16:20
من این پستو دیشب یا بهتره بگم نصف شب خوندم فقط نمیدونم نظر گذاشتم یا نه چیکار کنم حواس ندارم که بهم حق بده آخه همه خواب بودن من وسط خونه تکونی اومدم سر زدم از خستگی نمیدونم نظر گذاشتم یا نه
زهرا
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون که سر میزنی
مامان ایلیا(آرزو)
3 اسفند 92 18:07
سلام شایان جون ایشالا همیشه سلامت باشی خوشحالم که حالت خوبه دوست دارم
زهرا
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان هلاله
4 اسفند 92 14:53
ای جونم چقدره بزرگ شده ماشالا
زهرا
پاسخ
عاطفه مامانِ امیررضا نفس
4 اسفند 92 22:02
سلام. انشالله برا دندوناش زیاد اذیت نشه...امیررضا هم چند روزه بی قراریش بیش از حد شده. عکساش مثل همیشه 20. بووووووووس خوشمزه برای شایان طلا
زهرا
پاسخ
سحر
5 اسفند 92 0:26
وااای جووون دلم عزیزم .. مامانی هنوز کلی وقت داره واسه دندون .. ماهانم دور دندوناش درومد
مامان ایلیا
5 اسفند 92 15:25
سلام. الاهی بمیرم عزیز خاله واای که گریم گرفت پست قبلو خوندم خداروشکر که دستت بهتر شده قشنگم فدات بشم که انقدر شیطون و خواستنی شدی ماشالله
مامان فتانه
5 اسفند 92 17:54
عزیزم الهی چه بد بمیرم براش که دستش سوخته عزیزم
حدیث مامان آرش کمانگیر
6 اسفند 92 17:32
عزیز خاله هر روز که می گذره جیگرتر می شه.هزار تا برای شایان جونم
پریسا
6 اسفند 92 20:59
آی جیگرموش بخوره تورو،بانمک شدی ماشاا.....
پریسا
7 اسفند 92 21:25
سلام عروسک،هروقت میام اینجاوحرفهای مامانیت رومیخونم ازبزرگ شدنت لذت میبرم وبه این فکرمیکنم شایان منم تاچندماه دیگه اینکارروانجام میده ایشاا...،خداهرجفت تون روحفظ کنه عزیزکام " آمین "
مامی پوریا
9 اسفند 92 11:32
فدا خنده های نازت عزیز دلم... یاد روزایی افتادم که پوریای منم همین کارا رو انجام میداد حدود یکی دو ماه پیش...خیلی لذت بخشه
آرزو
9 اسفند 92 12:46
سلام جونم گل پسر.. آن شاالله دندونش راحت دربیاد و اذیت نشه...حسابی ببوسش
ازاده مامان آرتین
10 اسفند 92 16:51
آره واقعن این لحظه ها لحظه های شیرینیه-نازشو برم ماشالا داره ناز تر میشه-ایشالا دندوناشم راحت دربیاره
مهین مامان مهیار
15 اسفند 92 1:29
عزیزم نگران نباش مهیارم برا دندونش خیلی اذیت میشه.دیگه انقد شیر نخورد دارم بهش شیر خشک میدم بعضی موقع ها شیرخودمو میخوره! ماشااله خیلی ناز شده شایان اسپند یادت نره
0p5wPaAPTBcqnEZpd5DAu_XZ0OKcdTZkryWWFeo1lZo.
15 اسفند 92 21:47
کجائی موشی؟؟؟........ میشودتمام زندگی رادرآغوش کشید اگـــــر تمام زندگیت یک نفرباشد....
شیما مامان شاهین کوچولو
17 اسفند 92 1:54
ماشاله به گل پسرمون مثل شاهین زیادحرف میزنه وای عزیزم عکس اخریش منو کشتههههههههه خیلی باحاله
عاطفه مامانِ امیررضا نفس
17 اسفند 92 18:04
سلام.جیجل خاله. چطوری خوبی؟دندونت در نیومد؟؟ دلم برات تنگ شده گلم
پریسا
19 اسفند 92 11:02
زندگی فرصت پرواز بلندی ست ولی قصه این است چه اندازه کبوتر باشی..
عاطفه مامانِ امیررضا نفس
19 اسفند 92 21:46
سلام سلام صدتا سلام من اومدم با دندونام می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید منم یواش یواش وبی صدا شدم جزء کباب خورا دوس جونی بیا پیشم