شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

پانزده ماهگی-اغاز راه رفتن-دندون هشتم و...

1393/7/23 0:54
نویسنده : زهرا
2,114 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم...تاج سرم...

عشقم این روزا بلاچه شدی واسه خودت.15 ماهگیتم به سلامتی تمام شد.واااای که چه زود داری بزرگ میشی مامانیبوسواما تو این ماه اتفاقی که خیلی وقت بود منتظرش بودم افتادراضیبهههههلهههههه گل پسر مامان دیگه راه میره.به افتخارش بزن دست قشنگه روووووتشویقتشویقتشویقالبته تا قبل از این چند قدمی ترسون لرزون برمیداشتی بعد میافتادی و چهاردست و پا ادامه میدادی ولی الان چند روزی میشه که رسما دیگه راه میری البته زمین هم میخوری ولی تا زمین نخوری که راه رفتن یاد نمیگیری.مشالله روز به روزم بهتر میشی.از وقتی هم که راه افتادی تو خونه فقط در حال راه رفتنی و منم هی نگات میکنم عشششششق میکنم.قربون صدقت میرم و ازت فیلم میگیرم.اخه خیییلییی بانمک راه میری پاهات و با فاصله از هم میزاری.نمیدونی چقدر ذوق میکنم راه رفتنت و میبینم.خلاصه که خیلی خیلی خوشحالم.واقعا ممنونم خدا که این روزا رو دارم میبینم.پیشرفتها و بالندگی پسرم و به چشم میبینم.خدایا شکر...

 

چند وقت پیش جمعه با بابایی بردیمت شهر بازی.مات و متحیر این ور و اون ور و نگاه میکردی.ولی وقتی خودت و سوار کردیم با اینکه بابایی پیشت بود ولی ترسیده بودی!البته بازیهاش خیلی اروم بود و مناسب سنت بود ولی تو استقبال نکردی.

 

 

اینجا هم تو فقط همین اولش نشستی و من عکس گرفتم همین که حرکت کرد 2 دستی بابایی رو چسبیدی و رفتی تو بغلش.خلاصه که تمام مدت بازی از تو بغل بابا نیومدی پایین و فقط همین طور رو صفحه دور میخوردین و منم این ور به تلاش بابایی برای راضی کردن تو که بشینی رو اسب میخندیدمخنده

 

اینجا هم من و شما سوار شدیم و چون تو بغلم بودی نترسیدی و اطراف و نگاه میکردی

 

بعد از شهربازی هم رفتیم شام خوردیم

 

راستی جیگر طلای مامان خیلی بامزه منظورت و هر چی که هست بهم میفهمونی.یه کلمه هایی رو میگی.بقیه هم با اشاره.مامان بابا ددر به به نییییی(نیست) نی نی ممه ایناش(اینجاست)رو میگی.ولی بیشترین کلمه ای که تو روز میگی نیییی(همون نیست منظورته) اخه ما هرچی که از دستت میگیریم بعد بهت میگیم دیگه نییییست.تو هم یاد گرفتی به خودمون میگی.میری پنکه رو خاموش میکنی بعد میگی نییییی...تلوزیون که خاموش میشه میگی نییییی.خلاصه قشنگ میدونی کجا بگیش

 

یه چند روزی خیلی بی اشتها شده بودی حدس زدم دندون تو راه داری که چند روز بعدش دندون هشتم خودنمایی کرد.ولی فکر کنم تا این دندونا کامل در بیاد اب شی.اخه تا میای بیافتی سر اشتها و یکم غذا خورشی دوباره دندون بعدی میخواد در یباد و دوباره بدغذا میشی.این ماه هم که بردیمت بهداشت نسبت به ماه قبل 50 گرم کم کردی.الان یه چند روزی هست دوباره بهتر میخوری فعلا تقویتت کنم واسه دندون بعدی یکم جون بگیری.اینکه هی بهم میگن چقدر لاغر شده شایان چقدر ضعیف شده واقعا ناراحتم میکنه.انگار من کوتاهی میکنم!!!

 

لاغر باشی مهم نیست مهم اینه که خدا رو شکر سالمی.مشالله خیلی باهوشی.از شیطنت هم که کم نمیگذاری تو هیچ کاری.امروز دیدم صدات نمیاد دیدم جفت پا رفتی رو سطل زباله پذیرایی وایسادی و کیف میکنی واسه خودت.یا وقتی تو اشپزخونم از مبل میری بالا و خودت و میرسونی به اپن اشپزخونه و ذوووووق میکنی.از زیر گل میزا رد میشی خلاصه اتیش میسوزونیاااااشاکی

 

پنجشنبه 17 مهر تولد 2 سالگی طاها بود.اونجا هم خیلی بهت خوش گذشت...

 

دیروز جمعه هم رفتیم ابادان.ساعت 3 ظهر حرکت کردیم و شبم ساعت 12و نیم خونه بودیم.ولی خیلی خسته شدیم.انقدر که تو بازار راه رفتیم تمام ماهیچه های پام گرفت.تو هم خیلی خسته شدی دیگه برگشت تو ماشین خوابت برد.تو ابادان وایسادیم همه رفتن شام بخورن ولی چون تو توی ماشین خواب بودی من موندم پیشت بابایی واسم اورد تو ماشین شام خوردم.از ابادان واست یه کاپشن خریدم خیلی خوشگله مبارکت باشه.تو یه مرکز خرید سوار این ماشینه شدی اولش نمیخواستی بشینی بعد که دیدی فرمون داره دیگه باهاش مشغول شدیچشمک

 

این روزا هوا خیلی خوب شده.بعضی شبها بعد از اینکه بابایی از سر کار میاد و شام خوردیم سه نفری میریم پارک نزدیک خونه.تو هم چند باری رفتی استخر توپ...

 

بهت میگیم شایان دندونات کووووو؟اینجوری میکنی

 

مدل جدید دراز کشیدنت.وقتی میخوای چیزی ببینی یا کاری بکنی اینطوری دراز میکشی مثله ادم بزرگابغل

خونه عمه زهره.شما و طاها سوار موتور رضا شدین...

 

 خدایا شایانم و به خودت میسپرم...خودت حافظ و نگهدارش باشبوسمحبتبای بای

پسندها (4)

نظرات (12)

ویستا مارکت
27 مهر 93 7:41
بیایید تو سایتمون بپسندید در خدمتیم
مامانِ بهار
27 مهر 93 18:09
عزیز دلمممممممممم ماشالله چقدر با نمک شده یادش بخیر بهار منم 15 ماهگی راه افتاد منم دقیقااااااا همین احساس الان شما رو داشتم ولی حیف که این روزها زود میگذره . خدا براتون حفظش کنه .
مامانِ بهار
27 مهر 93 20:30
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥
شیما مامان شاهین کوچولو
29 مهر 93 9:22
به به بسلامتی تنبل خان راه افتادن 15 ماهگیت مبارک باشه عزیز دلم اون عکسی که دراز کشیده خیلی جیگره ای خواهر شاهینم از وسایل شهربازی میترسه... تنها راه حل اینه که هر هفته ببریمشون تا ترسشون بریزه... ایشاله تا 20 سالگی درست میشن
مامان ایلیا(آرزو)
29 مهر 93 14:32
سلام شایان جون خوبی گلم 15 ماهگیت و مرواریدت و راه رفتنت مبارک عزیزم همیشه به گردش خوش باشید
مامان امیرصدرا
29 مهر 93 17:08
سلام عزیزم مبارک باشه گلم بلاخره راه میری عکس های خیلی نازی گرفتی
مامانِ بهار
1 آبان 93 16:51
___████__████_███ __███____████__███ __███_███___██__██ __███__███████___███ ___███_████████_████ ███_██_███████__████ _███_____████__████ __██████_____█████ ___███████__█████ ______████ _██ ______________██ _______________█ _████_________█ __█████_______█ ___████________█ ____█████______█ _________█______█ _____███_█_█__█ ____█████__█_█ ___██████___█_____█████ ____████____█___███_█████ _____██____█__██____██████ ______█___█_██_______████ _________███__________██ _________██____________█ _________█ ________█ ________█ _______█
شادی
3 آبان 93 10:27
راه رفتنش مبارک باشه عزیزم. ایشالا همیشه قدمهای زندگیشو ثابت و محکم برداره.
مامان بردیا شیطون
4 آبان 93 14:14
به به مبارک باشه عسل خاله...... ماشالا جیگری شدی واسه خودت ها...... شهر بازی خوب بود خاله..... بردیا هم اولش دوست نداشت اما الان شهر بازی رو دوست داره
مامان ایلیا
10 آبان 93 14:16
سلاااام عزیز دلم اولین قدم هات مبارک خوشگلم مرواریدتم مبارک خوشمزه هزار ماشالله روز به روز داری شیرین تر و آقا تر میشی. هزااار ماشالله خاله جونم
مامانی امیرحسین جونی
11 آبان 93 23:59
آفرین به شایان کوچولو راه رفتنت مبارک قدم هات استوار 15 ماهگیت مبارک شما ام که حسابی آتیش میسوزونیا
razgol
17 آبان 93 7:50
به به 15 ماهگیت مبارک بالاخره راه افتادی هزار ماشالله دندون جدید مبارک عسل خاله